به نظر میرسد شیوههای رفتار ما مربیان و پدر و مادر موجب ایجاد خشونت در کودکان میشود. معمولاً کودکان در کلاسهایی که کنترل و مقررات شدید برای کودک به کار گرفته میشود حالت تهاجم پیدا میکنند.
در چنین شرایطی عدهای از کودکان گوشهگیر خواهند شد چون تحمل امر و نهی را ندارند. اینها کودکانی هستند که بودن و نبودنشان در کلاس فرقی ندارد. بعضی از کودکان راه دیگری را انتخاب میکنند و به دفاع از مربی، کودکان دیگر را ساکت میکنند و با گفتن جملاتی از قبیل خانم مربی سرش درد میکند یا خانم مربی دلم برای شما تنگ شده شروع میکنند از مربی تعریف کردن چون توان مقابله با آن را ندارند. پیامد ظاهری این مسئله مؤدب شدن بچههاست که امری پسندیده است اما به چه قیمتی؟
گروهی از کودکان که نه گوشهگیری را دوست دارند و نه تملقگویی را میپسندند رفتارهای خشن خود را به شیوههای مختلف نشان میدهند. این دسته از کودکان مبارزه را ادامه میدهند؛ بعضی نقاشی دوستشان را پاره یا خراب میکنند، گچ دیوار را میکنند و یا دیوار را خطخطی میکنند و یا موقع قصه خواندن آرام و قرار ندارند.
بعضی از کودکان خود را گاز میگیرند و یا موهای خود را میکنند. همه این رفتارها نمونههایی از خشم پنهانی کودکان در برابر رفتارهای سختگیرانه و کنترلی ما مربیان است.
به عبارتی ما مربیان عامل همه این خشونتها و رفتارهای تهاجمی کودکان هستیم. در چنین کلاسی کودکان روزهای بسیار سختی را میگذرانند و زمانی که وارد مهدکودک میشوند گریه را شروع میکنند و تمایل رفتن به کلاس را ندارند. خود مربی نیز از کنترل زیاد احساس خستگی میکند و نمیداند که چرا کودکان این همه رفتارهای خشن نشان میدهند، غافل از اینکه اشکال اصلی در رفتار خود اوست.
عدهای از مربیان نیز به خشونت کودکان دامن میزنند. این گروه با رفتارهای بیثبات خود حس تهاجم کودکان را بیشتر تقویت میکنند. کودکان موضوع بیثباتی رأی و نظر مربی را خوب میفهمند و میدانند که نظر مربی تغییر میکند، به همین دلیل نیز سعی میکنند نظر مربی را نسبت به کاری که دوست دارند تغییر دهند.
ما با یک تلاش پی در پی و مداوم میتوانیم آنچه را که موجب خشونت کودک شده است بفهمیم و درک کنیم. شاید بسیاری از رفتارهای خشونتآمیز کودک مربوط به دوران رشد او است که این مسئله با مراقبت و تدبیر مربی توانا و صبور، با گذشت زمان حل میشود و شاید پدر و مادر کودک احتیاج به راهنمایی دارد که چطور به کودک خود کمک کند تا آرامش بیشتری داشته باشد. شاید لازم باشد که برنامه مهدکودک تغییر کند تا کودک کمتر احساس خستگی کند. وقتی متوجه شدیم که علت عصبانیت کودک چیست به راحتی میتوان آن را برطرف کرد.
به نظر میرسد حل اساسی این مشکل نیازمند یک برنامه درازمدت است. تصور کنید یک صبح معمولی است و مربی توانا، آرام و صبور ایستاده و در انتظار آمدن کودکان به مهدکودک است؛ کودکان با مقادیر متفاوتی از احساس خشونت به کلاس میآیند و میخواهند در آن روز مقداری از حس تهاجم خود را بیرون بریزند. البته کودکان حق دارند این احساسات را به شیوه درست بروز دهند. سؤال این است که در چنین شرایطی مربی چه کار میتواند بکند؟ فعالیتهای زیادی است که میتواند تاثیرگذار باشد و رفتارهای غیرقابل قبول کودک را به رفتارهای قابل قبول تبدیل کند اما باید وقت زیادی برای انجام این کارها در نظر گرفت.
شیوهها و فعالیتهای مختلفی را میتوان انجام داد اما باید توجه داشت که پریدن بچهها روی تشکهای فنری یکی از این اقدامات است. پریدن و انداختن توپ داخل تور بسکتبال که میتواند در کلاس نصب شود یکی دیگر از اقدامات است. تاب خوردن به خاطر حرکتهای متناوب آن و جدا شدن کودک از دیگر دوستانش بسیار مؤثر است. این فعالیت به آرامشدن کودک کمک میکند و میتواند آغاز دوستی و ارتباط نزدیک مربی با کودک باشد. اگر فعالیتی احتیاج به حرکت شدید دست داشته باشد و خود مربی این کار را انجام دهد، کودک با علاقه بیشتری آن را انجام خواهد داد مانند پرتاب کردن توپ.
همچنین مربیان میتوانند تعدادی عروسکهای پلاستیکی، بادی و پارچهای تهیه کنند و در اختیار کودکان قرار دهند و آنها میتوانند هیجانهای خود را روی این عروسکها پیاده کنند. وسایلی مثل اره، چکش و سنباده برای کودکان بسیار جالب است. بچهها با آنها میتوانند میخهای جعبه را محکم کنند، کارتن تخممرغ را اره کنند و یا حتی جعبهها را خرد کنند.
گل بازی، که مقدار زیاد آن برای رهاکردن حس خشونت کودکان وسیله بسیار خوبی است و همینطور خمیر آرد، خمیر مجسمهسازی و تشویق بچهها به بازی با آنها نیز مؤثر است. اما نقاشی با انگشت و درست کردن لکههای رنگی برای کودکان عصبی و خشن بسیار جالب است. مقدار زیادی کاغذ تهیه کنید، در اختیار بچهها قرار دهید و به آنها فرصت بدهید تا هر کاری را که دوست دارند با آنها انجام دهند و حتی آنها را پاره یا مچاله کنند، زیرا این کار به آنها حس آرامش و راحتی میدهد.
فریاد کشیدن و سر و صدا کردن و رها کردن صدا نیز به آنها آرامش خواهد داد و کوبیدن روی سطل یا کاسه برای کودکی که از آن لذت میبرد بسیار خوب است و به عبارتی مربی باید آگاهانه لحظههایی را فراهم کند تا کودکان بتوانند سر و صدا به راه بیندازند و با این کار آرامش به دست بیاورند. آب بازی برای کودکان غیرقابل کنترل بسیار آرامشدهنده است و آنها از این بازی لذت خواهند برد و به آرامش خواهند رسید. آب و خاک در اختیار کودکان قرار دهید تا گل درست کنند یا اسباببازیهای خود را تمیز کنند.
همچنین میتوان عروسکهای کوچکی را در اختیارشان گذاشت و اجازه داد به هر شکلی که دوست دارند آنها را تنبیه و یا مجازات کنند. اگر دیده باشیم که کودک چگونه عروسکی را بچه خود میداند متوجه تأثیر بازی در کاهش خشونت کودک خواهیم شد.